دوبارگی سفر به کشور تاجیکستان

دوبارگی سفر به کشور تاجیکستان 

قسمت پنجم 

یکشنبه 8.2.2016

امروز جاتون سبز صبحانه تخم مرغ ونان تازه وچایی شیرین خوردم .هوا مطبوع وخوب است وارامش خوبی هم برقرار است نه شتابی دارم که باید فلان ساعت سرکار باشم ونه کسی که حضورش ارامشم را به هم بزند. خوبی مسافرت در تنهایی  این است که همه تصمیم ها را میتونی خودت بگیری و در ان هیچ دخل وتصرفی هم کسی نمیتونه در ان وارد کنه . .حتی میتونی تصمیم خودت را عوض کنی به جای اینکه بری مثلا پارک میتونی اصلا نری یا میتونی بری قدم زدن  در کل از این بابت خیلی خوبه ومن این را خیلی دوست دارم . شاید این دلیل من پاسخی باشه به ان کسانی که می پرسند چرا من در مسافرت های طولانی یک ماهه ام کسی را با خود نمی برم . به نظر من با هرکسی نمیشه بری مسافرت مثلا با ادم خسیس اصلا وابدا . نه به اون خوش میگذره نه به تو  .با ادم وسواس هم نمیشه رفت مسافرت راه براه ایراد میگیره اینجا خوب نیست انجا خوبه  این مریض میشی اون بدرد نمیخوره  اینجا نشین انجا بشین اینجا بریم انجا نریم حالا نریم بعدا بریم و با ادمهایی که تناسب فکری واخلاقی و حتی سنی نداری هم مشکل است اما به اندازه دوتای قبلی نیست  و با ادم های پیله ونق زن ومنم منم هم نمیشه وخیلی بهت خوش نمیگذره .پس برای اینکه تعطیلاتت هدر نره واوقات فراغتت گ.. مرغی نشه بهتره قبل از سفر با هرکسی قبلا تو این چند موردی که گفتم میخواهی بری مسافرت کمی تحقیق وتفحس کنید تا در مسافرت به جای اینکه بهتون خوش بگذره زهرمار نشه . من مسافرت های زیادی از دوران کودکی وبعد جوانی وبعد داشته ام وتجربیات نسبتا خوبی دارم اما همیشه تجربیات خوبت هم کمکت نمیکنه چون جاها وحوادث واتفاقاتی پدید می اید که قبلا اشنایی با انها نداشتی وتجربه نکردی اما وقتی تنها مسافرت میکنی مسئول همه انچه برایت رخ میدهد خودت هستی چه این مسافرت بهت خوش بگذره چه نگذره . دنبال مقصر بیرونی نمیگردی .وتصمیم خودت نوع وحال وهوای مسافرتت را شکل میدهد .خدا وکیلی اگر بد میگم بگید بد میگی .

دیروز اقای یوسفی به من گفت که قراره جلسه شعر چند تن از شاعران ایرانی وتاجیکستان در محل اتفاق نویسندگان برگزار شود  وگفت اگه دوست داشتی بیا . قول حتمی به او ندادم اما الان که ساعت 12 ونیم است بهش زنگ زدم که باشه میام  دیدم تا ساعت 2 کلی وقت دارم یک بسته گوشت گذاشتم بیرون وکمی پیاز وسیب زمینی خرد کردم وانها را جمعا گذاشتم تو دیگ تا بپزد تا یک ونیم هنوز گوشت ها نپخته بود گوشت های گوسفندی وگاوی تاجیکستان مثل  گوشت های ایرانی دیرپز اما خوشمزه است چراغ خاموش کردم ساعت از یک ونیم گذشته بود پیاده از خانه تا اتفاق نویسندگان 20 دقیقه ای راه بود حرکت کردک وقتی رسیدم دیدم جلسه شروع شده نرفتم داخل اول رفتم پیش اقای یوسفی در دفترش کمی حرف زدیم وبعد رفتم داخل جلسه . جلسه توسط دونفر اداره میشده یک نفر از شعرای تاجیکستان ویک نفر از ایران . سفارت جمهوری اسلامی وبخش فرهنگی ان هر از گاهی تعدادی از شاعران ایرانی که بیشتر به محافل حکومتی نزدیک هستند برای ارتباط فرهنگی به تاجیکستان می ایند واینبار نیز چند شاعر از ایران امده بودند وتنی چند نیز از اعضای سفارت بودند خانم یوسفی از اعضای انجمن شعر ایران که قبلا ایشان را در سفر به دبی به همراه اقای عبدالملکیان امده بودند نیز بود .

اینکه دو کشور تاجیکستان وایران ارتباط فرهنگی خوبی داشتند وطی این سالها این ارتباط باعث شده بود که شاعران نویسندگان دو کشور با هم بیشتر اشنا شوند وکتابهایی از دوطرف ترجمه ومنتشر شود بسیار نیکو وارشمند دیدم اما اینکه فقط شاعرانی از محافل نزدیک به انجمن شعر ایران به اینجا دعوت میشوند و خبری از شاعران ازاد ومستقل نبود چندان برایم خوشایند ننمود چون ما در کشورمان شاعران  ونویسندگان بزرگی داریم که وزن وتوان انها بیشتر از کسانی بود که در این جلسه بودند . از یک شاعر تاجیک پرسیدم شما اقای سید علی صالحی را می شناسید گفت نه گفتم ایشان از اعضای کانون نویسندگان ایران است  پرسیدند کانون نویسندگان کدام کانون است . دیدم اطلاعات ایشان همان چیزی است که دیگرانی از ایران فقط به او داده اند ادامه حرف را گذاشتم برای وقت دیگری .

عادت چندان مناسبی که ما ایرانی ها گاها نداریم ومعمولا توی سخنرانی ها وجلسه گردانی ها مشاهده میشود متکلم وحده بودن ماست وقتی تریبون دستمون افتاد کاری نداریم دیگرانی هم هستند . اینهم بگذریم  انجا که بودم  چند شعر ازشاعران ایرانی وشاعران تاجیک شنیدم وتا شعر خوانی استاد رستم وهاب صبر کردم و بیرون امدم .استاد رستم وهاب مدیر مجله پراعتبار شرق ونویسنده ومحقق و شاعر خوب وتوانیی هستند که به خط فارسی نیز مسلط هستند وکتاب بوی جوی مولیان ایشان بفارسی نیز منتشر شده است وهاب شاعری پربار و کم ادعا ومتین وبا شخصیت است .