ایا ما اوزیها بافرهنگ هستیم ؛ بی فرهنگ هستیم یا بدفرهنگ هستیم ؟

ساخت وبلاگ

 

ایا ما اوزیها بافرهنگ هستیم ؛ بی فرهنگ هستیم یا بدفرهنگ هستیم ؟

اقای ابراهیم احمدی مطلب خوب ومهمی در سایت اوز امروز نوشته اند تا نمای کوتاهی از رفتار ما با طبعت در ایام نوروز به ما یاداوری کنند مطلبی که جا داشت به عرصه های دیگری نیز کشیده میشد . برای همین لازم دانستم مطلبی در باب فرهنگ ما اوزیها بنویسم تا با خوانش شما بیننده گرامی به این بحث دامنه بیشتری دهیم .

قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم بهتر است بدانیم فرهنگ چیست .فرهنگ مجموعه مشترکی از اندیشه ودستاوردهای بشری در حوزه های مختلف ومناطق مختلف  است که در اداب وسنن وزبان ورفتار ما تجلی پیدا میکند . البته تعریف های زیادی در باره فرهنگ وجود دارد که به گمان من این تعریف ارائه شده میتواند نمایی از تعریف های تاکنون ارائه شده باشد . انسان یکسری رفتار غریزی دارد که طی میلیونها سال انرا همچنان دارد وتغئیرات چندانی پیدا نکرده مگر اینکه در اینده در ژنتیک این موجود تغئیرات قابل ملاحظه ای رخ بدهد . اما همین انسان بدلیل مغز بزرگ وتوانایش از بدو پیدایش تاکنون دست اورهای زیادی داشته که محصول اندیشه وخلاقیت او بوده است وبنا به اینکه این انسان کجا می زیسته وتحت چه شرایطی روزگار میگذرانده است رفتارهای متفاوت و مختلفی از خود بروز داده وبرای رفع نیاز اجتماعی وانسانی خویش در ارتباط با جوامع پیرامونی کارکردهای مثبت ومنفی از خود نشان داده است وهمه این اندوخته ها نه غریزی که بیشترین انها اکتسابی بوده است پس فرهنگ امری اکتسابی است نه غریزی .

ما هر انچه بمرور زمان در تاریخ اموخته ایم چه خوب بوده باشد واثر خوب داشته چه اموخته ما اثر بد به جا گذاشته باشد جز لاینفک تجربه ما وفرهنگ ماست . وفرقی نمیکند این اندوخته در میان قبایل افریقایی باشد یا در میان شهروندانی از اروپا وامریکا وملل توسعه یافته صنعتی .

بنابراین همه انسانها دارای فرهنگ هستند وبافرهنگ هستند وکلمه با فرهنگ در اینجا نه به معنی بهتر فرهنگ بلکه به معنی دارا بودن فرهنگ است . اوزیها همانند بسیاری از مردم منطقه  ایران وجهان با فرهنگ هستند ودر هیچ کجای جهان نیز انسان یا شهرواندان بی فرهنگ نداریم پس این اصطلاح غلط بی فرهنگ جایی بکار نبریم .چون چنین چیزی وجود ندارد .

اما کلمه بد فرهنگ میتواند به اثار وعواقبی از یک اندوخته اشاره کند  که در جایی به لحاظ تاریخی وسنن ان قابل قبول ودر بعضی جاها انرا مردود یا نفی یا نهی میکنند . چند مثال شاید بتواند کمی مارا به تعریف در این باب کمک  کند . بسیاری از ملل غذا را با دست میخورند واستفاده از قاشق وچنگال ندارند وبسیاری از ملل از قاشق وچنگال استفاده میکنند وکشورهای زیادی در اسیای جنوب شرقی از چوب مخصوص برای غذا خوردن استفاده میکنند . همه میدانیم که انسان اولیه که عمرش به دو میلیون سال میرسد تا حدود ده هزار سال پیش هر انچه به دست می اورد با دست میخورده است حتی تا 2500 سال پیش نیز اکثر ملل جهان غذا را با دست میخوردند اما بمرور زمان اروپائیان  استفاده از قاشق وچنگال برای غذا خوردن نزدشان مرسوم شد و بدنبال ان ملل دیگری در این راه انرا پسندیده دیدند ومانند اروپائیان غذا خوردند گرچه هنوز هم بیش از نیمی از مردم جهان غذا با قاشق وچنگال نمی خورند . با توجه به این امر خیلی ها فکر میکنند رفتار اروپائیان بهتر از چینی هایی است که با چوب غذا میخورند وانرا نشانه فرهنگ برتر میدانند به گمانم شرایط هر منطقه وسنن هر ملل وقوم و طایفه ای نمی شود یکسان سازی نمود بلکه باید انرا دید تحلیل کرد وگاه انرا درک نمود .

ما اوزیها تا چهل سال پیش در اکثر خانواده هایمان با دست غذا میخوردیم وهنوز هم هستند کسانی که اینکار میکنند ودر گردش وتفریح های بیرون از منزل نیز بدمان نمی اید دور یک سینی بزرگ بنشینیم وبا دست غذا بخوریم ایا این رفتار ما نشان بی فرهنگی ماست یا نشان با فرهنگی ما . من معتقدم که همه اینها نشان فرهنگ ماست اما اینکه کدام رفتار بهتر است باید رواج پیدا کند ودر جهت بهینه کردن زندگی فرهنگ سازی کرد .

مثال جالب دیگری برایتان بزنم ما ایرانیها بخصوص انهایی که چایی با قند میخورند میدانند که  اکثریت ایرانیها وقتی چای با قند میخورند اول انرا داخل چایی میزنند وبه دهان میگذارند وبعد با ان چایی میخورند . اینمونه چایی خوردن من در دیگر کشورهای دنیا ندیدم وقضیه انهم مربوط به دورانی است که قند وشکر در ایران تحریم شد وبعد که فتوا دادند حرام نیست گفتند مطهرش کنید وبعد بخورید واین شد عادت وفرهنگ ما در چایی خوردن .حالا اینرا نشانه با فرهنگی میدانید یا بی فرهنگی ؟ من انرا نشانه فرهنگ کنونی ایرانیان میدانم . جدا از اینکه مطلوب باشد یا نه .

بسیاری از ما ایرانیها عادت داریم از خودمان خانواده امان وقوم وطایفه امان وشهر وحتی کشورمان تعریف وتمجید کنیم . به نظرم خوب است که ادم حس خوبی نسبت به همه اینها داشته باشد اما غلو وسفسطه نباشد تعریف زیادی وبی جا نباشد بلکه داشته های خوب ونیکمان را بگوئیم وانرا ارج بگذاریم وبرای مفید تر شدنش کوشا باشیم وبه دیگران ونسل های اینده نیز بیاموزیم . اما گاه رفتاری داریم که خوب نیست واثار مخربی هم دارد . اقای احمدی در مطلبی که در باب روز گردش وتفریح اوزیها در ایام نوروز وسیزده بدر نوشتند اتفاق بر همین پدیده زشت تاکید دارند باید قبول کنیم که بعضی از رفتار ما اوزیها (که صرفا مختص خود اوزیها هم نیست ) خوب وشایسته نیست . انهمه اشغالی که در دل طبیعت اوز رها میشود وهمیشه تعداد انگشت شماری باید انها را جمع کنند شرم اور است این بد رفتاری هم جز فرهنگ ماست اینکه یک عده جوان در ایام نوروز یا شب های عروسی با ویراژ موتور سیکلت های خود خواب وارامش را از مردم سلب میکنند نیز بدرفتاری در فرهنگ ماست  اینکه از ماشینمان هر چه خوردیم به بیرون پرتاب میکنیم و یا با سرعت های بی جا جان خودمان ودیگران را به خطر می اندازیم بد رفتاری فرهنگ ماست .اینکه موتور سیکلت میرانیم وموبایل اخرین مدل سامسونگ دستمان است و حاضر نیستیم کلاه ایمنی برای سلامتی خودمان سرمان بگذاریم از بدرفتاری فرهنگ ماست و.... اره همه این خوب وبدها جز لاینفک فرهنگ ماست  بهتر است ومناسب است که تاکید بیشتر بر فرهنگ سازی بهیته در دوران کودکی شود مهمترین جا وبرای شروع خانواده ها پدر ومادر وبعد از ان مدارس ومعلمین هستند تا کاری نیک وپسندیده فقط موقتی نباشد بلکه در افراد جامعه نهادینه شود .

مطبوعات رسانه ها و گفتگوها وخواندن واموزش در همه مراحل سنی وزندگی  باید توامان وجود داشته باشد تا بالندگی و بهزیستی پیدا کنیم تا احترام نقش اساسی در روابط انسانی پیدا کند  تا طبیعت را نه موجودی جدا از خود بلکه از خود وپیکره خود بدانیم .

امیدوارم که کسانی که دستی در نوشتن دارند وحرفی از سر صدق وبهبود برای فرهنگ جامعه دارند بیشتر در مسائل اجتماعی دقت نظر داشته باشند وصراحتمان بیشتر از پیش شود .

فرهاد ابراهیم پور / فروردین ماه 1395

 

ستاره های اوز...
ما را در سایت ستاره های اوز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : جمشید رضایی ewazstar بازدید : 176 تاريخ : سه شنبه 24 فروردين 1395 ساعت: 0:29