صداها برای گوش های شنوا و نوشته ها برای چشم های بینا

ساخت وبلاگ

 

یاد داشت یک  گراشی از دبی 

صداها برای گوش های شنوا و نوشته ها برای چشم های بینا

آفتاب لارستان: اگر پیگیر یادداشت های ادامه دار با امضای «گراشی از دوبی» هستید می دانید که وی در یادداشت قبل خود به نقد جهش قیمت عوارض خروج از کشور در بودجه سال ۹۷ پرداخت و دلایل خود را هم به تفصیل بیان کرد.

او در ادامه یادداشت قبلی خود مطلبی را با همین موضوع برای سایت «آفتاب لارستان» ارسال کرده است. همچنین در موخره نیز تلاش کرده به چند کامنت زیر مطلب خود در سایت های منطقه پاسخ دهد. متن کامل یادداشت اخیر «گراشی از دوبی» را در ادامه بخوانید:

***

در فرهنگ گفتاری پیشینیان گراش مرسوم بوده که مردمان در هنگام قفل کردن درب خانه و یا محل کار خود سه بار تکرار می کرده اند «اُوولّ  خُدا کُفلِ اَنَم سِرِ در بَرحلال زادَیا  حروم تیشهَ یا اِز دُوار اَواشَخن»  مانند این گفته در فارسی مثلی است که می گویند «قفل را برای آدم حلال زاده ساخته اند و الاّ حروم زاده ها از دیوار بالا می روند»!

روانشناسان علوم تربیتی و پرورشی حفاظت و نگهداری درست جامعه از حس کنجکاویها و امیالهای ساده انسانی را یک اصل مهم در تربیت ویادگیری رفتارهای درست اجتماعی مردمان می دادند. این را در حافظه داشته باشید تا برویم سر مطلب و موضوع این نوشته.

حدود سه هفته ای از انتشار یادداشت پیشینم «عوارض خروج بیداد دوچندان بر مردم جنوب» در سایتهای آفتاب لارستان، گریشنا و باز نشر آن در سایت ستارهای اوز گذشته است. در این مدت علاوه بر کامنتهای خوانندگان این سایتها که در پایین آن نوشته توسط خود سایتها به اشتراک خوانندگان گذاشته اند، فعالین و بعضاً مسئولین شهرستانها نیز در نشستهای خود موضوع کار و کسب و مشکلات ما مردمان منطقه که در کشورهای جنوبی خلیج فارس، کار و امرار معیشت می کنیم نیز در بحث خود جای داده اند (هم اندیشی فعالان و مسئولان برای توسعه شهرستان- گریشنا ۲۶ دیماه).

همچنین ایملیهای فراوانی در این ارتباط از جاهای مختلف منطقه و خارج از کشور داشته ام که همگی بر این ظلم دوچندان حرف و حدیث فراوان داشتند و راه حلهای جالب و عملی مطرح کرده بودند. کاش این عزیزان بجای فرستادن ایمیل حرف و نظرشان را بصورت کامنت و یا بصورت نوشته ای مستقل برای این سایتها ارسال می کردند، قطعاً اثر بهتری داشت هر چند هم مطمئناً من از فرموده ها و نظراتشان در این نوشته و نوشتارهای بعدی استفاده خواهم کرد.

جالبترین اثر آن نوشته باز تاب آن در بین خودمونیهای شاغل در امارات بوده که با رجوع به سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران به جد خواستار لغو عوارض خروج برای فرودگاه لارستان بوده اند تا آنجاییکه سرکنسولگری موافقت می کند چنانچه تقاضای رسمی ۲۰۰ نفر مبنی بر لغو عوارض خروج به این کنسولگری داده شود این کنسولگری درخواستها را در تهران از مجرای وزارت خارجه دنبال خواهد کرد.

متاسفانه امکان درخواست لغو عوارض خروج مسافران از فرودگاه لارستان از طریق کنسولگری میسر نیست چون مسئله به امور داخلی کشور مربوط می شود لذا درخواستها را به صورت گرفتن گواهینامه شغلی، معافیت از پرداخت عوارض خروج از کشور برای تمامی ایرانیانی که اجازه کار در امارات داشته باشند تغییر داده شد و آخرش به شکل و فرم ذیل تمام شد:

{ بسمه تعالی

تاریخ…..

جناب آقای سر کنسول

موضوع :  گرفتن گواهینامه شغلی/ معافیت از پرداخت عوارض خروج از کشور

باسلام و احترام،

اینجانب………….. فرزند…… دارای کد ملی………. تقاضا دارم، با توجه به مشکلات اقتصادی و گرانی های اخیر و سخت شدن زندگی و معیشت ایرانیهای شاغل در امارات تدابیر لازم اندیشیده شود تا مانند کشور قطر و کویت ، شاغلین عزیز با گرفتن گواهینامه شغلی از دادن عوارض خروج از کشور معاف شوند.

پیشاپیش از حسن توجه و پیگیری مساعد جنابعالی کمال تشکر و امتنان را داریم.}

حال که بحث کارنامه شغلی و معافیت عوارض خروج دارندگان آن بصورت درخواست مطرح شده دوست دارم به کامنت همشهری گراشی بنام آقای «محمد» در سایت گریشنا به نوشته «عوارض خروج بیداد دوچندان بر مردم جنوب»  که در همین ارتباط است اشاره ای کوتاهی داشته باشم. ایشان با وجود اینکه نوشته ام را تا حدی منطقی و قابل قبول دانسته ولی نمی دانم چرا در آغازین کامنتش بدون آوردن هیچ دلیلی از من خواسته بود کمی منصفانه تر و با آگاهی و علم بیشتر قضاوت می کردم سپس با بیان یک سری مطالب بی ربط و صغرا و کبری کردن مسافرت کلان ایرانیان به خارج از کشور و ارائه اطلاعات اشتباه و قدیمی از دیگر کشورها به توجیه کار دولت و حکومت در اخذ اجباری عوارض خروج پرداخته و فرمایشات و استدلالهای رئیس و مشاوره سازمان برنامه و بودجه را تأیید و تصدیق نموده اند و البته ما را هم کمی امیدوار کرده اند که اگر کارنامه شغلی بگیریم انشالله آنهایی که اجازه کار رسمی دارند از پرداخت عوارض خروج معاف خواهند شد.

باید به اطلاع ایشان برسانم که شما همشهری گرامی نوشته را با دقت نخوانده اید اگر یک بار دیگر بخوانید بحث در مورد عوارض خروج برای ما مردمان شهرستانهای لارستان، خنج و گراش و چند شهر همجوار است که بیشتر از فرودگاه لارستان استفاده می کنیم و با تفکیک انواع مسافران و تعداد سفر آنها در سال سالیانه بیشتر از «۶۰ میلیارد تومان» بایستی به دولت عوارض بپردازیم، بحث ایرانیان متمکن و دارا که بقول شما بیشترین توریستهای آسیایی هستند مطرح نبوده. اینکه در گذشته مقیمین خارج  و یا دارندگان کارنامه شغلی عوارض خروج پرداخت نمی کرده اند من اطلاع داشته ام و داری کارنامه شغلی نیز بوده ام. کسی بحث در گذشته ندارد موضوع نوشته ازدیاد چند برابری عوارض خروج در بودجه امسال دولت و اثرات آن برمردمان منطقه بوده. متاسفانه تاکنون این ازدیاد عوارض در کمیته تلفیق بودجه هم تصویب کرده اند و اگر ما نجنبیم در نهایت تصویب خواهند کرد و پول بی زبان از کارگران ویزای سه ماهه و اکثریت مسافرین کم درآمد منطقه خواهند گرفت و این مبلغ قابل توجه گرفته شده از این سه شهرستان اگر نصیب اختلاس گران و رانتخواران اطراف حکومت نشود قطعاً بعنوان حق سکوت و سوبسید خرج پایتخت و یا چند مرکز استان خواهند شد، چون همانگونه که در بودجه نویسی آورده اند بودجه عمرانی کشور و یارانه بگیرها کم کرده اند.

برای اینکه اطلاعات شما و دیگر خوانندگان به روز شود، شخصاً خودم چندین بار در دو سه هفته گذاشته به کنسولگری مراجعه کرده ام و تلفنی هم اخیراً تماس گرفته ام. جواب روشن و رک است حدود بیست سال قبل کارنامه شغلی برای کارگران و مقیمین صاحب اجازه کار وجود داشته و فقط و فقط یکبار قابل تمدید بوده. تا زمانی که همه مقیمین خارج از کشور از پرداخت عوارض معاف بوده اند ما دارندگان کارنامه شغلی هم از پرداخت معاف بوده ایم پس از الغای این معافیت تا چند وقت که اگر کارنامه شغلی اعتبار داشته معاف از عوارض بوده ایم. ولی متأسفانه اکثریت این کارنامه شغلی فاقد اعتبار شده و فعلاً هم از تمدید کردن خبری نیست و عملاً غیر قابل انتفاع است و به قول کارمند محترم کنسولگری دبی تقاضای و درخواست طبق آنچه در بالا آورده ام بنویسید تا انشاالله انشاالله پیگیری کنند. تازه اگر هم انشالله عملی شود فقط بخشی از مسافران فرودگاه لار معاف خواهند شد تکلیف بقیه مسافران که در نوشته قبلی به آنها اشاره کرده بودم چه می شود؟! پس بهتر است عوض توجیه کار اشتباه بودجه نویس در ارتباط با مسافرین فرودگاه لارستان همه با هم اول شما توجیه کنند محترم و دیگر فعالین این سه شهرستان با کمک و فشار آوردند به نماینده مجلس این عوارض را یا لغو کنند یا اجازه دهند خرج شهرها و روستاهای منطقه شود.

همشهری گرامی شاید اطلاعات مختصر شما در ارتباط با عوارض خروج بعضی از کشور ضعیف جهان سوم و یا مبلغ کمی عوارض گرفتن از کارگرانشان در بدو شروع کار در خارج (آنهم فقط یکبار) مربوط به اواخر قرن بیستم باشد. حال در قرن بیست و یکم هستیم و دنیا تغییر کرده، درست نیست که بر مبنی اطلاعات سوخته گذشته توجیه گر کار اشتباه بودجه نویس کشوری دارا و غنی مثل ایران باشید که بخواهد از کارگر جوانی که از بیکاری مجبور است سه ماه در خارج کار کند و یا خانواده چند نفره کارکری کم در آمد که بخواهد از پدر خود در دبی دیدار کند عوارض بگیرد.

بحث این نوشته تصحیح اطلاعات اشتباه کامنت شما نیست فقظ شما کافیست ادعای ارائه خدمات توسط دولت به گراشیهای و دیگرانی که دولت امارات بدون هیچ دلیل موجهی کسب و کار آنها را تعطیل کرده و آنها از امارات اخراج شده اند جواب دهید که از طرف سفارت و یا دولت ایران چه کمکی به آنها شده و چه خدماتی تاکنون دریافته کرده اند؛ آنوقت بگویید عوارض برای ارائه دادن خدمات است.

کدام خدمات سفارت تا کنون به این افراد ارائه کرده؟ ضمنا توجیه کنندگان دیگری آدرس سایتی که از وزارت کار و رفاه اجتماعی برای مردمان شاغلمان در کویت و قطر داده اند قدیمی و به روز نیست یعنی بی خیال. همچینین از نویسنده خواسته اید کمی انصاف داشته باشم و عادلانه قضاوت کنم و در عوض به بحث سرمایه گذاری و تشویق کردن عزیزان زحمت کش آن طرف آب برای ایجاد کارخانه و کار تولیدی بپردازم.

همشهری گرامی قضاوتی در نوشته من نیست که عادلانه باشد و یا منصفانه، اطلاعاتی برای عموم مردم منطقه نوشته ام که بدانند ازدیاد عوارض خروجی در این وانفسای وضعیت اقتصادی که از همه طرفها و طرقها در کشورهای جنوبی خلیج فارس به ما فشار می آورند این عوارض خروج قوز بالای قوز دیگری است که کمر مردمان این سه شهرستان را به درد می آورد.

در مورد تشویق به سرمایه گذاری شما کمی بی خبر تشریف دارید! راقم این سطور در یک سال گذشته پیش از هفت یاد داشت طولانی و تفصیلی و مقاله در ارتباط با سرمایه گذاری و توسعه منطقه نوشته ام و در سایتهای لارستان، گراش و اوز خوانندگان فراوانی داشته و جمع بندی خودم را در آخرین نوشته در این موضوع مدتها در سایتها در دسترس خوانندگان قرار داشته، البته غیر از سایت گریشنا که نمی دانم چرا آخرین نوشته ام که جمع بندی مجموع هفت مقاله پیشین بود منتشر نکرده اند. شما و دیگر خوانندگان علاقمند می توانید آخرین مقاله که جمع بندی نویسنده در ارتباط با سرمایه گذاری و توسعه منطقه بوده را در سایت آفتاب لارستان بخوانید. و یا از سایت گریشنا بخواهید علیرغم گذشت بیش چندماه آن را منتشر کند.

کمک نماینده مجلس دکتر جعفرپور

بخشی بیشتری از خوانندگان محترم به این عوارض خروج که بیداد دوچندان بر مردمان این سه شهرستان است اذعان دارند و دوست دارند منطقه از عوارض معاف باشد و یا مبلغ حدود ۶۰ میلیارد تومان عوارض را در این منطقه صرف شود.

این عزیزان بر این باورند که باید نماینده مجلس این سه شهرستان کاری انجام دهد و در خیال و رویایشان از دکتر جعفرپور می خواهند پیگر مسئله باشند و کمکی به حوزه انتخابیه خود کنند. خدمت این عزیزان و سایر فعالین اجتماعی منطقه عرض کنم که جناب نماینده پیگیر این مسئله نخواهد شد به چندین دلیل و پیگیر مسئله شاید بشود و آن هم بشرطی و شروطی. دلیل اول: ایشان عنصری فرهنگی هستند و ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس را بعهده دارند لذا بیشترین نقش جایگاه و کار ایشان توجیه و تایید سیاستهای فرهنگی نهادها و ارگانهای مسلّط و با نفوذ نظام می باشد و اصولاَ کمیسیون ایشان و یا بهتر بگویم کمیسیون فرهنگی مجلس در این دوره و یا شاید بتوان گفت در تمامی دوره های مجلس فاقد توان و انگیزه ای خلاقانه طرح و برنامه فرهنگی پویا و مستقلی بوده اند تا چه رسد به موضوعی اقتصادی و محلی و اگر هم مسئولیتی در تهیه و تدوین لوایحه ای داشته اند چون اکثر موضوعات این کمیسیون یا به فرموده و یا مورد عنایت حکومت و نظام بوده در صحن علنی مجلس و یا در رویاروی با نمایندگان و کمیسیونها دیگر مشکلی نداشته اند که بخواهند بده و بستانی داشته باشند و یا چگونگی پیگیری و لابی سازی برای خواسته های خود را در مجلس و رویاروی با دولت و حکومت یاد بگیرند. نمایندگان در چالشها و درگیریهای مهم مجلس است که توان کاردانی و کارسازی خود را بالا می برند لذا فکر می کنم ایشان قدرت ابتکار، چونه زنی و لابیگری یا جا انداختن موضوعی ساده ای چون معافیت فرودگاه لارستان از عوارض خروج را به تنهایی نداشته باشد.

دلیل دوم: ایشان وقتی به شهرستانهای حوزه انتخابی خود می آید کمتر با مردمان عادی شاغل در کشورهای جنوبی خلیج فارس معاشرت و برخورد دارد و اگر هم با افرادی از این قشر ملاقاتی داشته باشد، خیرین متمول و دارایی هستند که وقت افتتاح پروژه ای با ایشان ملاقات کوتاهی دارند. لذا فکر نکنم در جریان مشکلات مسافرت به خارج اقشار متوسط و ضعیف باشند و حتی اطلاع داشته باشند که چه تعداد از جوانهای منطقه برای سفرهای کوتاه کاری سه ماه به خارج می روند.

دلیل سوم: درست است که ایشان نماینده سه شهرستان هستند ولی ضرورتاً اولویت اصلی کارهایشان برای مردمان این سه شهرستان نیست چون تعهد و التزام ایشان اول به تشکیلات و ارگانهایی است که صلاحیت ایشان برای نمایندگی را تایید کرده اند و مردم در رده دوم هستند. چون رای مردم بعد از تایید آنها قرار می گیرد بنابراین اول آنها دوم ما مردم.

وقتی به اولویت ثانوی کار برای مردم برسد تازه به این مسئله می رسیم، که بایستی بصورت طبیعی اولویت ایشان شهر لار باشد، چون بیشترین رای در این شهر داشته و خوشبختانه مردم شهر لار به نسبت جمعیت، کمترین تعداد مسافران به خارج برای کار را دارد. لذا نماینده محترم ضرورتی چندان نمی بیند که دنبال این موضوع برود.

دلیل چهارم: در سایت گریشنا مطلبی خوانده ام که ایشان موافق دوبرابر شدن عوارض خروج در حدود ۱۵۰ هزار تومان می باشد. همان حدود عوازض که خواست نمایندگان پایتخت و بعضی از شهرهای بزرگ که بالاترین تعداد مسافران به خارج دارند می باشد با این تفاوت که مردم حوزه انتخابی آقای جعفرپور به خارج می روند برای کار وپول می آورند برای آبادی شهر و روستای خود ولی مسافران حوزه پایتخت و چند شهر بزرگ پول و ارز این مملکت به خارج می برند برای گردش و سیاحت.

جناب دکتر جعفرپور شاید پیگیری کند به شرطی که: ۱- این خواسته یعنی معافیت فرودگاه لارستان از پرداخت عوارض خروج و یا پرداخت عوارض خروج مسافران این فرودگاه به شورای شهر و روستای خود مسافرین، به یک خواسته همگانی تبدیل شود و این خواسته به حق برای نمایندگان شوراها و فعالین تمامی شهرها و روستاهای منطقه در اولویت درخواست فوری از نماینده مجلس و دولت و حکومت باشد.

۲- نمایندگان شورا شهر لار و کنشگران اجتماعی این شهر به این درک رسیده باشند که این خواسته به نفع حرکت اقتصادی و آبادی فرودگاه و شهر لار خواهد بود وچون بخشی از این عزیزان لاری به دکتر جعفرپور نزدیک و از همفکران و همراهان ایشان هستند بهتر می توانند ایشان را قانع کنند که حرکتی و ابتکاری از خود نشان دهد و به عنوان یک خواسته کوچک از حکومت و دولت در مجلس مطرح کند و پیگیر مجد این موضوع باشد و حدالاقل خودی نشان دهد.

۳- نمایندگان شوراها و کنشگران اجتماعی شهر و روستاهای دیگر با ملاقات های مکرر و درخواستهای پی درپی از ایشان بخواهند که دنبال این درخواست باشند و تا قبل از تصویب نهایی بودجه در مجلس این خواسته برای دولت و مجلس جا بیندازد.

۴- با مشورت ایشان و یا با خبر دادن به ایشان کنشگران اجتماعی و فعالین مردمی این سه شهرستان از هر راه و روشی که خود می دادنند با فشار آوردن و مطرح کردن این خواسته به فرمانداری ها که نماینده دولت هستند و امام جمعه ها که برای نظام تبلیغ می کنند این خواسته را به گوش مقامات بالاتر برسانند و یا اگر نماینده محترم نیاز به پشتوانه مردمی و یا حضور مردم و فعالین برای پیشبرد هدف نیاز باشد تدارک هر نوع پشتیبانی مردمی برای نماینده در این موضوع فراهم نمایند هر چند هم به ایشان رای نداده باشند فعلا ایشان نماینده همه هستند. من فکر می کنم اگر این شروط فراهم شود حتما آقای جعفرپور نماینده کوشایی خواهد شد و تکانی به خود خواهد داد چون این موضوع صرفاً محلی و اقتصادی بوده و به هیچ گروه یا حزبی برخورد نخواهد داشت.

متاسفانه بدلیل شروع بحث لایحه بودجه در صحن علنی شاید ایشان و طرفدارانش بگویند موضوع دیر شده و مطرح شدن این چنین درخواستی ممکن نیست ولی من باور دارم که ایشان اگر مرد کار و عمل باشند یقیناً قادر خواهد شد تا آخرین لحظه نهایی شدن تصویب بودجه ویا حتی بعد از تصویب تبصره ای در این رابظه اضافه کنند.

صداها برای گوشهای شنوا و….: خواننده محترم و تیز بینی بنام آقای «هادی شاکرپور» در سایت آفتاب لارستان در کامنت شان کمی نومیدانه نوشته اند «ولی چه فایده که صداها برای… و نوشته ها برای نابینا هر دو یکی ست»!! باید به این خواننده هوشیار و دیگر عزیزانی که این گونه باور دارند عرض کنم من هم مثل شما فکر می کنم و اعتقاد دارم درکشور مردمانی و یا مسئولینی هستند که هرگز صدایی، رویدادی، نوشته ای جز در ارتباط با منافع شخصی، پست و مقام خود و همفکران خود نه می شنوند و نه هرگز می خواهند بینند و حتی نمی خواهند سخن حقی و یا نقد تلخی در اجتماع بیان شود که خدای نکرده پرسشی ایجاد شود، و بیشتر باور دارم که علاوه بر منفعت طلبان و مقام پرستان نابینا و ناشنوا شده،  قدرتمندان و متعصبین باورمندی در جامعه وجود دارند که اسیر و مسحور سوء برداشتهای مفاهیم قدسی و انگیزه های دینی مجهول نقلی خود هستند و چنان به خود و باور خود غره اند که مصداق روشن آیه شریفه سوره مبارکه البقره «ٌصٌمّ وبٌکمّ عٌمّی فهم لایرجعون» شده اند و هرگز صدایی غیر از آنچه باور دارند و نوشته ای به غیر از جزمیت اعتقادی خود نمی بینند.

اینها همان مصداق های گوشهای ناشنوا و چشمهای نابینا هستند که شما اشارت نموده اید. ولی برادر گرامی اگر مثل عامیانه آغازین این نوشته مروری مجدد کنیم و پند و اندرز ناصحان جامعه شناس و روانشناسان علوم تربیتی و پرورشی در حفاظت و نگهداری درست جامعه از احساسات، غرایز و امیال های ساده انسانی را یک اصل مهم در تربیت و یادگیری رفتارهای درست انسان دراجتماع بدانیم، چاره ای جز گفتن، فریاد زدن و نوشتن نداریم و ما مجبور هستیم که مرتب بنویسیم و بگوییم و تکرار کنیم که خود و مردمان عادی جامعه گرفتار امیال های بشری ساده ای مثل تنبلی، فراموشی، بی مسئولیتی، بی قیدی و «به من چه و به تو چه» و غیره نشویم و خدای نکرده به ناشنوایی و نابینایی تدریجی در اجتماع گرفتار نشویم، این نوشته ها و فریادها برای گوشهای شنوا و چشمان بیناست والا آنهایی که گرفتار کری و کوری  مقام ومنفعت پرستی و جهالت و منیّت اعتقادی شده اند با نوشتن و گفتن ما کاری ندارند.

دو نکته خارج از موضوع: یکم، معمولا من هم مثل اغلب آدمهای معمولی و فرهیختگان فرهنگی و اجتماعی که گهگاهی یادداشتی و یا مقاله ای می نویسند عادت ندارم که به گفته ها و یا کامنت نوشته های آدمهای متعصب بی درد و بی اطلاع از مسائل اجتماعی که بقول آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی گرفتار سوء برداشت مفاهیم قدسی ودینی شده اند و جزمیت ناشی از انگیزه های اعتقادی سطحی و قشری خود از دین رحمت و معرفت آنها را غرق خودبینی و نفرت کرده توجه نمایم ویا جوابی بدهم. ولی این بار نه برای جواب گویی به این نوع افراد قشری و متعصب  بلکه برای روشن شدن اذهان خوانندگان جوان منطقه که شاید از سنتها و اخلاقیات حسنه انسانی گدشته پدرانمان دراین منطقه کمتر اطلاع داشته باشم چند سطری مرقوم می دارم.

در سایت گریشنا دوکامنت نوشته ای از آقایانی بنام «مسعود» و «فرهاد» دیده می شود که هر دوی اینها بدون توجه به اصل و موضوع یاداشت نویسنده «فرودگاه لارستان از عوارض خروج معاف شود» به مسائل حاشیه ای و مقدمه نویسنده در اشاره به بودجه دولت که تمامی آن از گفته ها رئیس جمهور محترم و مسئولین دولت و نوشته ها روزنامه و خبرگزاریها رسمی کشور نوشته بودم تاخته اند که ضرورت بازنویسی و اشاره به آنها نیست. و اما آنچه جوانان عزیز و خوانندگان محترم باید بدانند و در کامنت نوشته های این دو شخص به ناحق و ناروا و وارونه اشاره داشته اند مرقوم می دارم.

۱) دبی نشینی ویا کار در کشورهای خلیج  نه ناستوده است و نه عیب و ایرادی دارد. اجبار روزگار و نیاز معیشت مردمان این منطقه از دیار باز سنت کار و زندگی در این کشورها برای ما بوجود آورده و هم اکنون هرآنچه عمران وآبادی و توسعه در منطقه مشاهده می شود ثمره حلاوت این سنت است. همین دیروز سه پروژه درمانی و پزشکی توسط خیر دبی نشین در گراش گلنک زده شده. نه آقایان محسن و فرهاد در سایت گریشنا بلکه هیچ فردی به بهانه دفاع از حوزه و روحانیت حقی ندارد دبی نشینی را عیب دانسته و ما را با این صفت تحقیر یا سرزنش کند. سئوال آیا اگر ما بجای فعالیت و کار کردن شبانه روزی در کشورهای خلیج درکشورمان طفیلی و حاشیه نشین تهران یا قم می شدیم برای منطقه خودمان و یا کشورمفید تر بودیم؟!

۲) پاکدامنی و عفاف از صفات فطری و جهان شمول انسانیست. مردمان منطقه خودمان هم در حد اعلی دارندگان این صفات بوده اند. سفر به خارج و ماندن خانواده در وطن و امن و امان بودن آنها همواره از دویست سال پیش امری متداول بوده و هیچ ربطی به انقلاب و حوزه های علمیه و منبر و روضه روحانیت نداشته و ندارد. آخر این چه کج فکری و بد فهمیست که فکر کنیم تمام دنیا در لهو و لعب است و فقط ما هستیم که تحت تعلیم روضه روحانیت دارای بالاترین صفات بشری هستیم. همین جایی که من کار می کنم بیش از دویست نفر از حدود بیست کشور مجردی مشغول کار هستند که خانواده خود را در کشورشان گذاشته اند. همه آنها خیالشان جمع است که خانواده در امن و امان و پاکدامن هستند حتی آنهای که دین ندارند و یا بت پرست و هندو هستند. بهترست دنیا آنگونه که است ببینیم و واقعیتها عالم را از عینک تعصب و خامی ننگریم.

۳) به گفته دانشمندان و دانایان علوم انسانی و پرورشی شخصیت و شکل گیری کنشی و رفتاری انسانها در دوران کودکی حد اکثر تا اول نوجوانی و آنهم بیشتر از الگوبرداری عینی و دیدن رفتارهای اطرافیان شکل می گیرد. گفتار، نصحیت و کلام کمتر در تکوین شخیصت انسان نقش دارند. بهتر است افرادی مثل محسن و فرهاد که فکر می کنند روحانیت و روضه و منبر در شکل گیری اخلاقیات و منشهای رفتاری انسانها نقش عمده دارند کمی از بازنشستگان آموزش و پروش که دوره دانشسرای تربیت معلم قدیم دیده اند دراحوالات و چگونگی تکوین شخصیت دانش آموزان سئوال می کردند آنوقت متوجه می شدن که تمامی روضه و منبرها چندان نقشی در تربیت نفوس و شکل دهی اخلاقیات جامعه ندارند، اینها از مقولات دیگریست که جای بحثش اینجا نیست. در زمان کودکی و نوجوانی که اطراف روضه و منبر به بازی مشغولیم و در جوانی و میان سالی در فکر تخلیه انرژی و بر پایی آیین و سنن نوحه و عزا هستیم، در کهن سالی که دیگر فایده ای ندارد. بنابراین این تصور نداشته باشیم که اگر روضه و منبر باشد دنیا بهشت خواهد شد و مردمان فرشته. هزاران نکته ها و رمزها در تعلیم و تربیت وجود دارد که بایستی به آنها پرداخته شود. نه فقط منبر و روضه.

۴) آقای مسعود نوشته اند «بدانید که حوزه علیمه مدرسه آدم سازی است انسانهای می سازد که اگر نبودند آنان جامعه به لجن و فساد کشیده می شد» من بعنوان یک گراشی معتقد می توانم بگویم بر منکرش لعنت ولی آیا این نوع گفته، که فقط ادعا و شعاری بیش نیست دفاع درست و منطقی از حوزه و روحانیت است؟! فکر نمی کنید اینگونه دفاع از روحانیت و حوزه با دو سئوال ساده بی سلاح خواهیم شد؟! ژاپن با جمعیتی بیشتر از ایران کمتر از یک درصد ایران شاید روحانی ویا حوزه الهیات خود داشته باشد، آیا این کشور که در مقایسه با کشور ما کمترین منابع کانی و ذخایر نفت و گاز دارد و زلزله های بالای هفت ریشتری امری عادی برایشان است در لجن و فساد گرفتارند و فساد، تباهی، فقر و بدبختی درکشورشان کولاک می کند یا برعکس یکی از بهترینهای دنیا هستند که بهره وام بانکهایشان صفر یا نیم درصد است؟! یا کشور هلند که اخیر بدلیل نبود زندانی زندانها را برای تبدیل شدن به هتل بفروش گذاشته اند؟! تازه دینی رسمی کشوری هم ندارند و یا اگر به استناد به پزشکی قانونی کشور و آمار مسئولین رسمی به نسبت جمعیت ما یکی از کشورهای دارای بالاترین نرخ دزدی و جرم و جنایت و فساد هستیم چه جوابی داریم؟!

دوم: سخن کوتاهی با دوستان اوزی ام، من نوشته پیشینم را متاثر از درد دل یک راننده اوزی و دوست کارگرش که در همسایگی محل کارم در منطقه صنعتی در اطاقی کوچک بدور ازچشم شهرداری و اداره کار پشت انبار زندگی می کنند نوشتم و گفتم برای نشر و بگوش همه رسانیدن برای سایتهای اوز هم می فرستم.

از طرف دیگر دوستی خیّر و فرهیخته اوزی ام در دبی از من خواسته بود که اگر وقتی یاداشتی برای مسائل مختلف منطقه می نویسی برای سایتهای اوز ارسال کنم که اوزیها هم توجهی کنند. لذا نوشته قبلی را همزمان برای سایتهای «پسین اوز»  و «اوز امروز» فرستادم. ظاهرا به هر دلیل آن نوشته در هر دو سایت اوز منتشر نشد، البته این حق آنهاست که هر چه خود دوست دارند منتشر کنند؛ گله ای نیست فقط خواستم دوستان اوزی ام در جریان باشند و از مدیر سایت ستاره های اوز نیز تشکر کنم که نوشته های من و یا هر نوشته ای که مفید و یا در ارتباط  با کل منطقه باشد از سایتهای دیگر منطقه مثل گریشنا و آفتاب لارستان و… برای خوانندگان اوزی در سایت خود منتشر می کند .

خبر خوب: همانگونه که همشهری گرامی کامنت نویس گریشنا  آقای «محمد» به موضوع کارنامه شغلی اشاره نموده بودند خوشبختانه سه روز قبل خبری که در ذیل آورده ام توسط کنسولگری اعلان شد که افراد واجد شرایط می توانند درخواست کارنامه شغلی نمایند. از دو روز قبل خودم و چند نفر دیگر که خواهان تمدید کارنامه شغلی خود و یا گرفتن کارنامه جدید بودیم طبق دستورعمل اطلاعیه به سایت مربوطه رجوع کرده ولی متاسفانه موفق نشده ایم که از طریق سایت و تماس با تلفن داده شده کاری انجام دهیم. امیدوارم که این کار عملی و جدی باشد و عده ای بتوانند از معافیت عوارض خروج معاف شوند.

ولی همشهری گرامی بیست سال قبل این کارنامه شغلی توسط یک کارمند گراشی که هم اسم شما بود بی درد و سر و زحمت در دبی صادر می شد نمی دانم چرا الان می خواهند ما و یا بستگان درجه یکمان را به تهران بکشند، تازه اگر بتوانیم از پس انجام کار با سامانه وزارت خانه براییم ما که هنوز بعد از سه روز موفق نشده ایم. فکر می کنم بهتر بود صدور این کارنامه توسط کنسولگری یا نماینده وزارت کار مثل گذشته در دبی انجام می شد.

بازهم من اعتقاد دارم کارنامه شغلی راه حل درستی برای مردم منطقه نخواهد بود چون خیلیها دنبالش نخواهند رفت و شاید اقلیت محدودی از مسافران فرودگاه لار از عوارض معاف شوند تکلیف بقیه انواع مسافران که به آنها اشاره کرده بودم چه خواهد شد. بنابراین بهتر است همه با هم از دولت و مجلس بخواهیم فرودگاه لار از عوارض خروج معاف شود ویا همان عوارض خرج شهر ودیار خودکنیم.

نحوه دريافت گواهينامه شغلي براي ايرانيان مقيم خارج از كشور

به اطلاع هموطنان گرامي مقيم امارات مي‌رساند طي يكسال گذشته با پيگيريهاي بعمل آمده از سوي اين سركنسولگري و وزارت امور خارجه و نيز مساعدت وزير محترم تعاون، كار و رفاه اجتماعي، از اين پس افراد واجد شرايط مي‌توانند پس از مطالعه دقيق شرايط احراز در وب سايت وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي به نشاني shgovahi.mcls.gov.ir براي دريافت گواهينامه شغلي از طريق آن وزارتخانه اقدام و با مراجعه حضوري و یا توسط یکی از بستگان درجه یک خود در ايران با ارائه مدارك معتبر، آن را تحویل گيرند.

متقاضیان برای ثبت‌نام ابتدا باید در سامانه مذکور وارد بخش ثبت‌نام افراد مستقل و در بخش اطلاعات پایه کلیه اطلاعات مورد نیاز را تكميل نموده و در صورت نياز با اداره كل دفتر هدايت نيروي كار و كاريابي‌ها وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي به شماره تلفن ۰۰۹۸۲۱۶۴۴۹۲۶۴۹ تماس حاصل نمايند.

با توجه به انتشار برخي اخبار نادرست و غير دقيق در خصوص نحوه پيگيري و اخذ گواهينامه‌هاي شغلي در فضاي مجازي، از هموطنان گرامي درخواست مي‌شود اخبار و اطلاعات موثق را از  طريق مراجع رسمي دنبال نمايند.

https://t.me/iranianconsulatedubai    ”

 

 

ستاره های اوز...
ما را در سایت ستاره های اوز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : جمشید رضایی ewazstar بازدید : 176 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 13:12